تاریخ انتشار: دوشنبه 1393/10/01 - 09:42
کد خبر: 151469

در گفتگویی با محمدرضا سرشار مطرح شد؛

توده‌ای‌ها، هنوز در نشر ایران نفس می‌کشند/ کتاب‌هایی که بسم‌الله ندارند!

توده‌ای‌ها، هنوز در نشر ایران نفس می‌کشند/ کتاب‌هایی که بسم‌الله ندارند!

الان بخش قابل توجهی از ناشران کشور به خصوص در تهران در جلوی دانشگاه و مناطق دیگر حتی برخی از شهرکتاب ‌ها دست این توده ‌ای ‌ها و مارکسیست‌‌های سابق است ولی از نام بردن اسامی شهر کتاب معذور هستم. این ‌ها همچنان در بخش نشر نفوذ دارند.

خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا سرشار از نویسندگان سرشناس کشورمان است که نگاه خاصی که به ادبیات و نشر دارد او را از دیگران متمایز می کند، وی معتقد است که چپ‌ها در ایران، نفوذ بسیاری داشته‌اند و حتی در برهه‌هایی در روزهای پیش از انقلاب، سیطره قاطع بر ادبیات ایران داشته‌اند؛ تا آن‌جا که نویسنده‌ها باید حتما با این گروه، خط و ربطی پیدا می‌کرده‌اند. او البته به نفوذ آمریکا و فرانسه در صنعت نشر ایران نیز اشاراتی می‌کند. سرشار همچنین، معتقد است که هنوز هم، می‌توان ردپای کمونیست‌ها را در صنعت نشر، مشاهده کرد. این نویسنده، همچنین معتقد است که چپ‌ها و کمونیست‌ها، بیشتر از آن‌که روی کتاب‌های تئوریک کار کنند، روی کتاب‌های ادبی و ادبیات داستانی کار می‌کرده‌اند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» چندی پیش پای صحبت های این نویسنده نام آشنا و متعهد کشورمان درباره صنعت نشر وبازار کتاب نشستیم که در ادامه خواهید دید.


**  لطفا به صورت کلی تاریخچه‌ای از حضور مارکسیست‌ها و توده‌ای‌ها در صنعت نشر و بازار کتاب کشور را بیان کنید.
باید سؤال را گسترده‌‌تر مطرح کرد، به دلیل اینکه کشور ما قبل از انقلاب فقط عرصه تاخت و تاز مارکسیست‌‌ها نبود. از آن طرف آمریکا به صورت مستقیم و فرانسه هم به نوعی دیگر در صنعت نشر ‌ما دخالت داشتند. به نظرم اگر تاریخچه ‌ای از حضور هر دوی این ‌ها گفته شود، بهتر است.

**   ابتدا گروه‌های دخیل را بررسی کنید...
شاید اولین نفوذ مارکسیست‌ها در نشر ما، در اوایل دهه دوم قرن حاضر هجری شمسی بود. در سال‌‌های ۱۵-۱۳۱۴ هجری شمسی، دکتر تقی ارانی و گروه ۵۳ نفره (که بعد‌ها مشهور شدند و به واسطه همین گروه به زندان افتادند) نشریه دنیا را منتشر کردند. نشریه ظاهراً علمی بود، منتها با نگاه کاملاً ماتریالیستی. بدین معنا که افکار ماتریالیستی را در قالب مطالب علمی منتقل می‌کردند. البته در آن سالها در مورد این ‌گونه مسائل انتشاراتی خاصی نبود ولی نویسنده‌های آن‌ها فعال بودند. یکی از همین اولین‌ها، صادق هدایت بود. بعضی از آثارش را مانند رمان «حاجی آقا» تحت تأثیر همین افکار متمایل به حزب توده نوشت. این کتاب، که کتاب خیلی ضعیفی هم بود، در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی آن را به چندین زبان کشورهای اقماری خود ترجمه و چاپ نمود و منتشر کرد و به ایران فرستاد.

**چرا؟ چه نسبتی می‌تواند بین چنین نویسنده‌ای و اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته باشد؟
دلیل این کار اتحاد جماهیر شوروی این بود که احساس می‌ کرد این کتاب در حوزه‌ای است که چهره اسلام را مخدوش می‌کند. این اتفاقات در دوران دهه بیست افتاد، اما در سال‌‌های قبل از دهه بیست یعنی سال ‌های ۱۶-۱۳۱۵ به بعد، بزرگ علوی که از نویسنده‌‌های مارکسیست و جزو گروه کمونیست‌های ۵۳ نفره بود و بعداً هم به حزب توده پیوست، به طور منفرد کارهایی می‌‌نوشت و منتشر می‌کرد. اما در دهه بیست، بعد از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، برای اولین بار به طور منظم مارکسیست‌ها در زمینه نشر در ایران فعال شدند. حزب توده هم انتشارات، چاپخانه و هم نشریه‌های متعدد داشتند. حزب توده توسط کسانی مانند دکتر فاطمه سیاح، که اولین زن دکتری ادبیات روس، تحصیل کرده مسکو و مدرس دانشگاه تهران محسوب می‌شد، به صدور تئوری در زمینه ادبیات می‌‌پرداختند. احسان طبری به عنوان تئوریسن ادبیات، ایده و تز صادر می‌کرد. این گروه به قدری پر قدرت بودند که در یک دوره ‌ای از دهه ده، بخش قابل توجهی از نویسنده‌های داستان‌نویس کشور را تحت تأثیر قرار دادند، کسانی مانند جلال آل احمد مستقیم به حزب توده پیوستند و در بخش نشریه و انتشارات آن‌ها مسئولیت داشتند و با آن‌‌ها همکاری می‌کردند و اشخاص دیگری مانند بزرگ علوی به نوع دیگر در این زمینه فعالیت داشتند.


**  آیا روی نویسندگان دیگری که عضو این حزب نشدند، تاثیرگذاری هم داشتند؟
البته افرادی هم بودند مانند صادق هدایت که عضو توده نشدند ولی عملاً شیفته و هوادار این تفکر شده بودند که حتی می‌ توان ردپای این تفکر را در یکی، دو تا از داستان ‌های کوتاه او دید؛ از جمله در «آب حیات» که در قالب نمادین از تفکر مارکسیستی و سرزمین ‌های مارکسیسمی تجلیل شده است. در آن زمان بسیاری از نویسنده‌‌ها معتقد بودند که اگر نویسنده ‌ای توسط حزب توده مورد حمایت قرار گیرد، می‌ تواند پیشرفت داشته باشد و در غیر این صورت منزوی خواهد شد. بدین معنا که اگر از جانب آن ‌ها بایکوت شود، انگار که مرده است. آنها در عرصه نشر و تبلیغات کتاب و ادبیات به قدرت بسیار زیادی دست پیدا کرده بودند به نحوی که بعد‌ها در اوایل دهه چهل به بعد، انتشاراتی به نام انتشارات «فرانکلین» در تهران تأسیس کردند. این انتشارات فرانکلین مستقیماً کتاب ‌های چاپ شده به زبان فارسی در مسکو را وارد ایران می‌ کرد و به فروش می‌‌رساند. حزب کمونیستی روسیه در بخش فارسی انتشارات خود، انتشاراتی به نام «پروگرس» داشت، که بخشی از آثار نویسنده‌‌های اتحاد جماهیر شوروی را که احساس می‌ کردند برای اشاعه افکارشان در قالب ادبیات در کشوری مانند ایران مفید است، توسط توده ‌ای ‌های پناهنده شده به شوروی با نام ‌های مستعار ترجمه می‌‌کردند و بعد‌‌ همان جا حروف نگاری و چاپ می‌‌شد، سپس کتاب چاپ شده را به ایران صادر می‌ کردند و جالب اینجاست که دولت شاهنشاهی هم هیچ ممانعتی نمی‌‌کرد. این انتشاراتی ابتدا در خیابان منوچهری بود، سپس به جلوی دانشگاه منتقل شد. کتاب ‌های روسی ارزان قیمت بود و در سطح وسیعی وارد کشور و فروخته می‌‌شد. تعدادی از ناشران در داخل که این ناشر‌ها از حزب چپ بودند، این‌‌ها عده قابل توجهی از ناشران در آن زمان و بعد از انقلاب بودند و هنوز هم به فعالیت خود ادامه می‌دهند. البته عده قابل توجهی از ناشران فعلی هنوز‌‌ همان افکار چپ و گرایشات چپ را دارند، اینکه بگوییم تمام کتاب‌هایی که چاپ می‌‌کنند کتاب مارکسیستی است این طور نیست؛ یعنی به هر حال کتاب‌هایی است که مغایر با آن افکار نیست، یعنی حداقلش این است که مایه عمده این آثار مایه ماتریالیسم است و اگر در این زمان آمار بگیرند عده ناشران چپ کمتر از ناشران غیر چپی نیست (چپ به عنوان مارکسیست). آمار دقیقی در دست ندارم، اما تعدادی از انتشارات هم بودند که در دوره ‌ای به فعالیت پرداختند اما چندی نگذشت که منزوی و تعطیل شدند. مخصوصاً بعد از انقلاب تعداد زیادی از ناشران چپ، خلق الساعه پیدا شدند که البته عمر کوتاهی داشتند و سرانجام به تعطیلی کشیده شدند.


**  در حوزه توزیع وضعیت چطور بود؟
مسئله دیگر که مهم‌تر از نشر و ناشران بود، مسئله توزیع کتاب است. حتی در همین سال ‌های اخیر می‌‌بینید اشخاصی مانند محمود گلاب دره‌‌ای که اخیراً فوت شدند، ایشان معتقد بودند که نشر کتاب در کشور ما دست توده ‌ای‌ هاست، می‌ گفتند توده ‌ای ‌ها اگر اراده کنند کتابی پشت ویترین ‌های کتاب ‌فروشی جلوی دانشگاه قرار می‌‌گیرد و اگر این ‌ها نخواهند قرار نمی‌‌گیرد، البته شاید در این موضوع مقداری مبالغه باشد، اما نشان می‌ دهد که به هر حال این نفوذ از گذشته بوده و هنوز بعد از انقلاب حفظ شده است. ضعف اصلی ما در زمینه نشر و توزیع کتاب این است که با گذشت زمان زیادی از انقلاب اسلامی و با وجود این‌ که امکانات زیادی در اختیارمان بوده است تا به امروز نتوانستیم یک سازمان پخش که مناسب کتاب باشد ایجاد کنیم که بتواند سراسر کشور را به طور قوی تحت پوشش قرار دهد. همچنین در بحث مطبوعات هم، عده ‌ای معتقدند که توزیع مطبوعات که از شبکه ‌های اصلی ما است متعلق به همین تفکرات چپ و توده‌‌ای سابق است. نفوذ دیگرشان در بخش کتاب‌داری است که فعالیت آنها در این زمینه هم می‌ تواند به ضرر جامعه کتاب‌خوان کشورمان باشد. توده ‌ای ‌ها با این ‌گونه کارهای بنیادی می‌‌خواهند به بدنه نشر و جامعه کتاب‌خوان ما نفوذ کنند، حتی در یک دوره ‌ای مهم‌ترین کتابخانه‌‌های کشور را از جمله کتابخانه ‌های ملی را با کتاب‌دارهای تحت تفکر توده ‌ای اداره می‌ کردند. در سال‌های بعد از انقلاب و در حال حاضر هنوز هم بقایای این تفکر مارکسیستی در میان کتابدار‌ها دیده می‌‌شود. به اعتقاد بنده تشکل ‌هایی مانند شورای کتاب کودک هم به نوعی بی‌تأثیر نبودند.


**  یعنی به چه ترتیب؟
در قضیه پرورش و تربیت کتاب‌ دار‌ها و فرستادن آن ‌ها به کتابخانه ‌های عمومی کشور نقش بسزایی داشتند، اولاً کتاب‌‌هایی که باب میلشان نبود و مخالف افکارشان بودند، در اختیار مردم قرار نمی‌‌دادند و حتی ‌الامکان سعی می‌‌کردند کتاب ‌ها و نویسنده ‌های مورد علاقه خودشان را به مخاطب معرفی کنند. آن‌ها حتی در مواردی روی بعضی از جوانان کتا‌بخوان و مستعدی که به کتابخانه ‌های عمومی می‌‌رفتند، کار می‌ کردند و با طرح دوستی و آرام آرام جوانان ما را به سمت کتاب ‌هایی که مورد نظر آن‌ها بود سوق می‌‌دادند و با ارائه این‌ گونه کتاب ‌های مارکسیستی توسط کتابدار‌ها روی افکار آن‌ها کار می‌‌شد. با این مکانیزم هم در نشریات، انتشارات، توزیع و کنترل کتابخانه ‌ها با شبکه‌‌های وسیع رابطه داشتند. بعید است که این شبکه به طور کامل متلاشی شده باشد، هنوز هم رد پای این‌ تفکر را در کتابخانه ‌های عمومی کشور احساس می‌‌کنیم.

** چه عواملی منجر به ورود این جریان ‌های سیاسی به عرصه صنعت کتاب شد؟
کتاب مقوله بسیار مهمی است. یکی از مهم‌ترین ابزار‌ها برای اشاعه تفکرات این گروهک ‌ها کتاب بود، و بالاخص تأکیدشان بیشتر روی کتاب ‌های حوزه ادبیات است، به ندرت کتاب‌‌های تئوریک را توزیع و ترویج می‌‌کردند. دلیل آن ‌ها این بود که کتاب ‌های تئوریک هم برای مخاطب جوان جذابیت خاصی نداشت و هم این ‌که ممکن بود بعضی بی‌ منطقی ‌ها و خشونت ‌های موجود در کتاب برای یک خواننده تحلیل ‌گر خیلی زود خودش را نشان ‌دهد، اما در قالب داستان بلند، رمان و داستان کوتاه به صورت خزنده و غیر مستقیم افکار خودشان را القاء می‌‌کردند. یکی از نویسنده ‌های بعد از انقلاب بیان کرده بود که «یک پژوهش سردستی روی دوره مارکسیسم و دوره پهلوی نشان می‌ دهد که بیشتر آن ‌ها نه از طریق کتاب ‌های تئوریک مارکسیستی، بلکه از طریق ادبیات مارکسیستی، مارکسیست شدند و به مارکسیسم منتقل شدند.» از طرف دیگر این افراد رسانه دیگری در اختیارشان نبود، مانند رادیو، تلویزیون و به مانند امروز وسیله سهل الوصولی مثل اینترنت و شبکه‌‌های خارجی نبود تا به راحتی بشود تصویر و صدای کشور خارجی را گرفت و در همه جا اشاعه داد. نشریات و مطبوعات مشکلات خاص خود را داشتند و امکان‌پذیر نبود در نشریات هر مسئله ‌ای را عنوان کرد، اما در کتاب یک فرصت وسیع و بی‌انتهایی بود که این را در اختیارشان می‌‌گذاشت و به خصوص ادبیات که می‌‌توانستند حرف‌‌های خود را در قالب غیر مستقیم بزنند و از این طریق حساسیت دستگاه‌‌های سانسور رژیم را تحریک نکنند، و بهترین بهره را می‌‌بردند. حسن دیگر کتاب این بود که قابلیت جابجایی به دور‌ترین مناطق کشور حتی دور‌ترین روستا‌ها را هم داشت. افرادی مانند صمد بهرنگی اهتمام اصلی ‌اش این بود که به روستاهایی که نزدیک نیستند، برای بچه ‌ها و مردم آن‌ مناطق کتاب می‌‌برد و تنها دلیل کارشان این بود که افکار مورد نظرشان را حتی در دور‌ترین مناطقی که حتی از نعمت آب و برق محروم بودند، ترویج دهند.

** برخی از مصادیق برجسته، در حوزه کتاب ‌های خاص یا نویسندگان خاص که در جریان سازی این گروه‌‌های سیاسی نقش سرنوشت ساز داشته‌‌اند بیان کنید...
یکی از مشهور‌ترین آنها، «مادر ماکسیم گورکی» و «دن آرام» شولوخف بود. در زمینه داستانی می‌‌توان به کتا‌ب ‌های «یک انسان واقعی»، «چگونه فولاد آب دیده شد» و در زمینه کتاب ‌های تئوریک، کتاب «چه باید کرد». از سری کتاب ‌های نویسنده ‌های داخلی که در این مسیر به قلم تحریر در آمده بود کتاب ‌هایی همچون «ورق پاره ‌های زندان» بزرگ علوی، کتاب «از رنجی که می‌بریم» جلال آل احمد، «همسایه ‌ها»ی احمد محمود و همچنین کتاب‌‌هایی که بعد از انقلاب نوشته شد، کتاب «مدار صفر درجه» و خیلی از کارهای احمد محمود و برخی از کارهای دولت آبادی مانند کتاب «کلیدر» به نوعی همین افکار را ترویج می‌ کند. اگر بخواهیم نویسنده ‌های نشان ‌دار‌تر و مشهورتری را در این زمینه نام ببریم از کسانی مثل منصور یاقوتی «مردان فردا»، تقریباً همه کارهای علی اشرف درویشیان مانند «عاشوران از این ولایت» و «سلول ۱۸»، صمد بهرنگی به خصوص در بعضی از آثارش مانند، «یک هلو هزار هلو»، «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»، «ماهی سیاه کوچولو» که کانون پرورش فکری کودکان رژیم گذشته آن‌ را چاپ کرد، بعضی از کارهای ده ‌آذین، بزرگ علوی، اگر بخواهیم نام ببریم تعدادشان زیاد است، من در کتابم به نام «ادبیات داستانی ایران پس از انقلاب اسلامی» تقریباً عمده اسامی آن‌ها را استخراج کردم. نویسنده ‌هایشان در عرصه ادبیات داخلی و خارجی که جای خودش را دارد، پر تعداد هستند.


** آیا چپ ‌ها برای ترویج کتاب ‌خوانی از شیوه‌‌های تبلیغاتی خاصی بهره می‌‌بردند؟
شیوه تبلیغاتی خاص مانند استفاده از بعضی مسائل، مثل مرگ مشکوک صمد‌ بهرنگی که در آن زمان در بوق و کرنا کردند، بعد‌ها مشخص شد واقعاً در رودخانه ارس غرق شده، منتها آن زمان جلال آل احمد به کمک غلامحسین ساعدی شایعه ‌ای را بر سر زبان ‌ها انداختند مبنی بر اینکه رژیم شاهنشاهی صمد بهرنگی را در ارس غرق کرده است. صمد بهرنگی وقتی که در قید حیات بود خواننده ‌ای نداشت و نویسنده ‌ای گمنام بود، از او شهید دروغینی درست کردند و آثارش مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت و اکثر مردم نمی‌‌دانستند مواضع این شخص مارکسیسم است. حتی برای او در آن زمان در مرگش شعر سروده شد که بعد‌ها هم این شعر را چاپ کردند و این چنین برداشت شده بود که تفکرات صمد بهرنگی به این صورت است امّا بعد‌ها متوجه شدند که واقعیت چیز دیگری است. با این تحلیل ‌ها شهیدنمایی ایجاد کردند. آن ‌ها را به عنوان چهره ‌های مبارز و انقلابی نشان می‌‌دادند، به محض اینکه یکی از آن ‌ها به زندان می‌ افتاد باعث می‌‌شد تبلیغات وسیع صورت بگیرد و استقبال خاصی از آثارشان ‌شود. در آثارشان از منشورات اخلاقی که باید رعایت شود خبری نبود. آثار مارکسیستی در مورد روابط آزاد زن و مرد و برخی مسائل جنسی البته در مجموع به صورت نجیبانه ‌تر از کارهای غربی است و بعضی از آن ‌ها واضح و راحت است. بعضی از این آثاری که نام بردم سراسر انباشته از صحنه ‌های جنسی است و این برای یک عده جاذبه دارد. شعارهای اصلی مارکسیسم برادری، برابری، عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی، مبارزه با استثمار، مبارزه با سرمایه‌داری است، که اینها همه از اشعار مردم پسند و عامه پسند هستند. با جملات قشنگی که به هر حال مورد قبول همه مردم و به خصوص طبقات محروم و عدالت خواه بود با این روش مردم را به آثار خودشان جذب می‌ کردند با توجه به این‌ که می‌‌دانستند همه انسان‌‌ها در دنیا تشنه عدالت هستند و مخالف استثمار و احتکارند. عدالت نیست که یک عده اندکی همه مقررات اقتصادی و اجتماعی جامعه را در دست بگیرند و مردم را در فشار قرار دهند. ولی اینکه در کتاب ‌خوانی روش خاصی داشتند، من به طور خاص اطلاعاتی ندارم. ولی این را می‌دانم که کتاب دار‌هایشان به صورت انفرادی روی جوانان مستعد ما کار کرده و آن‌ها را جذب می‌‌کردند.


** چپ‌ها و توده‌ای‌ها با حضور پر رنگ در بازار کتاب ایران در دوره پیش از انقلاب به چه دستاوردهایی رسیدند؟
آن ‌ها توانستند افکار خود را در سطح وسیع ترویج دهند. در دوره ‌ای، نویسنده‌‌های غیر توده‌‌ای و غیر چپ و آن‌‌هایی که خیلی مذهبی نبودند چنین تصور می‌ کردند اگر با حزب توده و جریان چپ همراه نباشند، منزوی می‌شوند. در واقع به صورتی ظاهر سازی می‌ کردند. اگر هم با یکدیگر مخالف بودند مخالفتشان را علنی نمی‌ کردند. توده ‌ای‌‌ها و مارکسیست ‌ها فوق العاده توانستند در جوامع دانشگاهی و طبقات تحصیل‌ کرده و کارگری نفوذ کنند و از آن‌ها در جهت پیشبرد اهدافشان بهره بگیرند.


**  آیا تأثیراتی که نگاه غالب چپ بر بازار کتاب در دوره پیش از انقلاب داشت، به دوره پس از انقلاب نیز سرایت داشته است؟
بله، سرایت داشته است. در یک دوره‌‌ای که حتی شدید‌تر از قبل انقلاب هم شد.‌‌ همان طور که عرض کردم، الان بخش قابل توجهی از ناشران کشور به خصوص در تهران در جلوی دانشگاه و مناطق دیگر حتی برخی از شهرکتاب ‌ها دست این توده ‌ای ‌ها و مارکسیست‌‌های سابق است ولی از نام بردن اسامی شهر کتاب معذور هستم. این ‌ها همچنان در بخش نشر نفوذ دارند.

من قبل از انقلاب سعی کردم یک کتاب را در یک نشریه مقابل دانشگاه چاپ نمایم مسئول ناشر خودش مارکسیست نبود، با اینکه کاملاً داستان مرا پسندیده و تصویب کرده بود حاضر نشد یک بسم الله در اول کتاب بگذارد و با تمام قدرت ایستادگی کرد و گفت: «این بسم الله را بردارید.» ولی من این کار را نکردم و بابت این مسئله برای چاپ کتابم به یک ناشر مذهبی مراجعه کردم. گذاشتن یک بسم الله در ابتدای کتاب منهای محتوای کتاب و چاپ آن در یک انتشارات مقابل دانشگاه یک امر محال بود. همه ناشران در آن زمان این‌ گونه فکر می‌ کردند حتی این ناشری که من مراجعه کردم یکی از ناشران خوب بود، با این وجود این قدر این گروه نفوذ داشت که شما نمی‌توانید قبل از انقلاب کتابی را پیدا کنید که یک «به نام خدا» در ابتدای کتاب داشته باشد که ناشران مقابل دانشگاه که به طور کلی جریان شبه روشنفکری داشتند، چاپ کرده باشند. به گفته کسانی که بیشتر از من درگیر این مسائل هستند، هم در زمینه توزیع مطبوعات در دهه ۷۰ تا آنجایی که من در جریان هستم (ولی اگر در دهه ۸۰ تغییر کرده باشند اطلاعی ندارم) هم در زمینه توزیع مطبوعات و حتی برخی از مهم‌ترین شبکه‌های توزیع مطبوعات کشور دست‌شان بود. به نظر می‌‌رسد هم اکنون این ناشران قوی‌ترین شبکه‌های توزیع در سطح کشور را دارند، یک کتابی را نمی‌پسندند، توزیع نمی‌‌کنند و در زمینه انتشاراتی هم هنوز تعداد قابل توجهی از ناشران که ناشران چاپ هستند، تفکرات مارکسیستی دارند که معلوم نیست چه کتاب‌هایی و در چه زمینه ‌هایی چاپ می‌ کنند.

* گزارش از زهره محمد شفیع‌زاده

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
شیعه جعفری
مقاومت اسلامی عراق برای اولین بار تل آویو را هدف قرار داد
محرومیت از تحصیل در انتظار داوطلبان متخلف / اعتراض دانشجویان شریف / جذب ۷۲ هزار معلم از طریق آزمون‌های استخدامی
مرکز تولید مشروبات الکلی در رژیم‌ صهیونیستی هک شد
لیست انتخاباتی شورای وحدت منتشر شد
طرز تهیه خورش بادمجان با گوشت چرخ کرده
شگفت‌زدگی فعال اقتصادی چینی از پیشرفت‌ دانش‌بنیان‌ها در حوزه انرژی خورشیدی
بیش از ۴۰ درصد رای‌دهندگان آمریکایی جنگ داخلی را محتمل می‌دانند
شهادت ۳ شهروند ترکیه‌ای از سوی رژیم صهیونیستی از هفتم اکتبر
پیام اعتراض دانشجویان آمریکا، پایان دادن به جنایت در غزه است
تعطیلی یک دانشگاه در فرانسه بدلیل اعتراضات دانشجویان حامی فلسطین
تقلای سنای آمریکا برای جلوگیری از بازداشت مقامات تل آویو
۲۰۰ بازداشت فقط در یکی از دانشگاه‌های امریکا
یورش اشغالگران به مناطق مختلف کرانه باختری/ شهادت ۱۸ فلسطینی
بمباران بامدادی رفح در جنوب نوار غزه/ شهادت شماری از فلسطینیان
دانشگاه «ساینس‌پو» فرانسه به دلیل اعتراضات تعطیل شد
سازمان ملل: بازسازی غزه ۸۰ سال طول می‌کشد
آمریکا: ایران در حال دور زدن تحریم‌ها و فروش نفت است
مربع مدعیان صعود به لیگ برتر+جدول لیگ
پیام خداحافظی خطیر: برای ۵ فینال باقی مانده هم قسم شویم
تحویل غرفه‌های ناشران نمایشگاه کتاب آغاز شد
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top